شرق گرایی و سیاست همسایگی
۱- آیا در دوران پسا استعماری و پسا دوقطبی، شرقگرایی بر بنیان عقلانی قابل اتکایی استوار است؟
مطمئن نیستم که ما در دوران پسا استعماری و پسا دوقطبی هستیم و شرق گرایی هم بر بنیان عقلانی غالب و قابل اتکایی از لحاظ سیاسی و فلسفی و حتی استراتژیک قرار گرفته است. البته موافقم که دنیا بر محور مفاهیم و الگوهای دوران جنگ سرد در دوران پسااستعماری و دوقطبی نمی چرخد، اما بنظرم این مفاهیم و الگوها به شکل دیگری تجلی و نمود پیدا می کنند. بنظرم اکنون معادله دوقطبی به شکل معادله غرب و مخالفان انحصارگرایی غرب در دنیا در حال ایجاد نوعی دگردیسی در ساختار نظام بین الملل است. غربی ها (شامل اروپا، آمریکا و متحدان منطقه ای اشان) سعی می کنند مفهوم فلسفی «معادله غرب» را برای حفظ هژمونی خود را حفظ کنند که بعد از جنگ جهانی دوم بر ساختارهای اقتصادی-مالی و سیاسی جهان بدست آورده اند. در مقابل سایر دنیا قرار دارند که به نوعی سعی دارند این انحصارگرایی منفعت طلبانه را که عمدتا بر مکانیسم های ارزشی و هنجاری غربی و به اصطلاح بر اصل «حاکمیت نسبی» دولت ها قرار دارد، اما در باطن اهداف استراتژیک برتری جویانه معادله غرب را دن..