گزارش مغرضانهی معاون دادستان فدرال علیه جوانی که حاضر نشد زیر بار حرف زور برود
شنیدن صدای باز و بسته شدن قفلهای ورودی راهرو سلولهای بازداشتگاه در نیمههای شب نفیری است بر افزایش تعداد بازداشتیها و به سیاق چند شب گذشته، نوید دیدار آزادهای که بر طریق آزادی و حکومت قانون قیام به رفتاری کرده که در قاموس این مُلک و دیار عنوان نچسب و بد ریخت جرم به آن میدهند.
وکیل خارجی ایمیلش را با این پارگراف آغاز کرده و در ادامه نوشته بود؛((همانطور که وعده داده بودم و البته با کمی تاخیر تصمیم گرفتم مطالبی که در سرزمین مادری ام قادر به بیان آن نیستم ،برای شما نقل کنم بلکه به واسطهی شما صدای من سوار بر امواج در فضای نِت به گوش هموطنانم رسیده، آگاه شوند،در سرزمینی که حاکمانش منادی عدل و داد هستند و مدعی حاکم بودن اصل برائت و آزادی بیان و ممنوع بودن تفتیش عقاید و…با فعالان مدنی و کنشگران سیاسی چگونه برخورد میکنند.
صدای باز و بسته شدن قفلها که به سکوت بازداشتگاه گره میخورد،نوبتِ شنیدن صدای قدمهای زندانبان است که با قلدری هرچه تمامتر بر زمین کوبیده میشود،این صدای دلهرهآفرین همنوا با ناله ی خِشخِش دمپایی بر سنگفرش سیمانی بازداشتگاه گوشخراشترین صدای زمانه را خلق میکنند..