از مباحث قابل توجه در اِعمال حاکمیت، توجه به بایدها و نبایدهای اخلاقی و فلسفه ی وجودی اخلاق مداری است چراکه توجه به اخلاق از جمله اوصاف ذاتی انسان است و به عبارتی انسان فی الذاته موجودی است اخلاق گرا و بنا به همین خصیصه پیگیر و در جستجوی محاسن اطرافیان و مکارم اخلاقی است.
لذا لازم است معیار و ملاک اخلاقی بودن رفتار انسان ها خاصه حاکمان و مدعیان اخلاق مداری تحلیل شود. با این فرض که خیر و شر در مکاتب دینی و فلسفی واجد تعریف مشخص و مشترکی است. فلاسفه و نظریه پردازان فلسفه ی اخلاق می گویند؛ زمانی که انسان بنا بر میل خویش وخیالی آسوده رفتاری در قالب خیر و نیکی انجام می دهدعمل وی را اخلاقی می دانیم اما چنانچه همان انسان از ترس قدرت یا به طمع رسیدن به منفعتی رفتار مورد اقبال جامعه را انجام میدهد و فی المثل در جلب نظر دیگران خودش را فردی به دور از تجملات معرفی می کند و یا درآمد و دارایی خویش را به میزان قاطبه ی افراد جامعه اعلام می کند تا افراد این طبقه وی را باور کرده، همراه او شوند،رفتارش اخلاقی نبوده،چنین انسانی را اخلاق مدار نمی دانند.
در تحلیل مکاتب سیاسی وآموزه های اخلاقی:آنارشیسم به..