نمونه و نمود فرهنگ غنی ایرانی
«گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است»
«نقد» درست سنتهای ملی و مذهبی، بهمعنای نفی میراث فرهنگی گذشته (یا «فرادهش» تاریخی) نیست. هدف از نقد در شیوهی نوزایی ملی و نوپیرایی دینی(رنسانس و رفرماسیون)، ازسرگیری یا آغازی نو و دیگر است.
اگر اساس وحدت «ملی» میثاق مبتنی بر حق و عدالت است، قرارداد و قانون اساسی بدون فرهنگ (زبان، دین، هنر، و..تاریخ) اسکلتی است بی جسم و بیروح.
فرهنگ ایرانی برغم همهی تنوع و چندگانگیهایش، یکی از غنیترین فرهنگهای تاریخ بشری است. بهترین نمونه و نمود این مدعا نوروز است (و گاهشماری جلالی که محصول نبوغ ریاضیدانان ایرانی از جمله حکیم خیام بوده است). دقیقترین تقویم جهان و منطبقترین با نظم هستی و ضربآهنگ و نوزایی طبیعت.
همهی تلاشها و مبارزات در راه استقلال، سیادت ملی، یکپارچگی ارضی، احقاق حقوق ملی و اعادهی ثروتهای به تاراج رفتهی مردم میهن و منطقه، از صدر مشروطه تا ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ و تا کنون، در عرصهی بینالمللی، در کنار مبارزه و مجاهدت برای آزادی و حاکمیت قانون و عدالت در صحنهی داخلی، گنجینهای گرانبها از تجربه و آگا..