برای سهراب قصههای وزنهبرداری؛باز هم پایان شاهنامه خوش نبود
سده لنجان؛سال ۱۳۶۷٫دقیقا در آخرین روز تابستان پسری به دنیا آمد که سال ها سال بعد دنیا را تکان داد؛با قهرمانی در المپیک.پسری بدون حاشیه،بدون جنجال و همواره متین.مگر می شود ژست های معروفش در وزنه زدن را به همین راحتی از یاد برد.کمی سر به بغل،خیره به روبرو و رفتن زیر وزنه.
اسطوره شدن در ورزش این مملکت اصلا کار راحتی نیست.خیلی ها در این ورزش آمده و رفته اند؛اما مگر اسم چند نفر از آنها در تاریخ مانده است؟مگر چند نفر می شوند علی دایی؛حسین رضازاده و سهراب مرادی؟!پیامی که برای خداحافظی اش گذاشت را ببینید! دلت قنج می رود از این بی آلایشی.صاف و ساده مثل خودش.
او!از سال ۲۰۰۸ که در قهرمانی آسیا برنز گرفت خودش را در دل مردم جا کرد اما آنقدر مناعت طبع دارد که خودش را وام دار این ملت می داند:«امید به اینکه توانسته باشم افتخاری هرچند کوچک برای ایران و شما عزیزان بوده باشم و در قلب و خاطرات شما جایگاه همیشگی داشته باشم.»
سهراب قصه های وزنه برداری!این بار هم پایان شاهنامه تلخ بود اما مطمئن هستیم که مثل دوران وزنه زدن هایت،مثل همان روزهایی که رکوردهای زیادی را شکستی در مسیر جدید و پیش رو هم موفق خواهی..