ما خطا نمیکنیم که خطا کنیم
هرچند مسئله به این سادگی نیست که گفته میشود. ما خطا نمیکنیم که خطا کنیم. صورت گزاره «ما خطا را برای خطا مرتکب نمیشویم» هرچند به لحاظ منطقی مغالطه این همانی را در ذهن تداعی میکند لیکن در معنا چنین نیست. مگر ما غذا میخوریم که غذا بخوریم. ما غذا را برای خوردن نمیخوریم. در پس پشت غذاخوردن های ما دلیلها و علتهای بسیار نهان و آشکار هست. ما از سر ذوق که گرسنه و تشنه نمیشویم.
برای رفع و دفع گرسنگی و تشنگی احساس نیاز به نوشیدن و خوردن میکنیم. و در پس پشت احساس گرسنگی و تشنگی ما و رفع و دفعشان نیز دهها علت و دلیل دیگر هست. بر همین سیاق در پس پشت خطاهای ما، محاسبات ما و انتخابهای ما برای یافتن پاسخهای مؤثر و جستن و یافتن راه حلهای مناسب در مواجهه با چالشها و مخاطرات پیشارو، دلیلها و علتهای متعدد نهان است. ما خطا نمیکنیم که خطا کنیم. غرض خطا کردن نیست. غرض و هدف خطا کردن و خطاکاری نیست. ترجیح بند سخن این قلم در یادداشتهای پیشین، این بوده است که موران و زنبوران، پروانگان و مرغان هیچگاه راه گم نمیکنند، ما آدمیان هر صبح و شام به صراط مستقیم فراخوانده شدهایم چون راه گم میکنیم. چ..