سُرنا نوازی
این روزها درباره مرجعیت رسانهای، فراوان گفته شده. عمده آنها به یکی از دو آسیب زیر مبتلایند:
١.فاقد ارائه راهحل است و صرفا به اهمیت این موضوع اشاره میشود تا نویسنده و گوینده از قافله عقب نماند!
٢.گوینده با کدکردن از یادداشتها یا توئیتهای قبلی خود میگوید: «دیدید قبلا گفته بودم؟!» بیمارِ رو به موت را نزد پزشک میبریم، او میگوید «دوسال پیش که با مشاهده تیرگی زیر چشمش فلان حرف را زدم، چرا جدی نگرفتید؟» چه حالی به ما دست میدهد؟ خب دکترجان، آنجا غلط کردیم! حالا راه حل بده، نه آن که غمی به غمهایمان بیفزایی. تو سوگند پزشکی خوردهای؛ با مریضت که نباید لجبازی کنی.
یادداشت زیر سودای راه حل دارد و به شرح زیر تقدیم است:
١- بجز صدا و سیما و ایرنا سایر رسانههای غیر بخش خصوصی، تعطیل یا واگذار شوند. ممکن است بفرمایید چه ربطی دارد؟ بخش اصلی فضای رسانهای کشور در دست نهادهای حکومتی است. بعضی از آنان مثل دولت و شهرداری و هلالاحمر و … تابع آمد و شد دولتها هستند؛ بعضی هم متعلق به نیروهای مسلح. اینها علاوه بر آن که به دلیل برخورداریها، رقابت را بیمعنا میسازند، در سپهر رسانهای کشور هم به جای آ..